تبریزیان به گونهای این شخصیتهای واقعی را در این جاده قرار داده تا به بازسازی حکایتی از زندگی این افراد به مخاطب خود بپردازد.
میترا تبریزیان، عکاس و کارگردان ایرانی _ انگلیسی، یکی از خلاقترین هنرمندان انگلستان است که بیش از دو دهه در حرفه عکاسی و فیلمسازی مشغول به کار است. کارهای او از نظر بصری قدرت خاص و سبکی منحصر به فرد دارند که تاکید زیادی بر ترکیب بندی، ساختار و همچنین استفادهٔ سمبلیک دارند.
میترا تبریزیان در بسیار از گالریها و موزه های معتبر جهان نمایشگاه داشته است، از جمله موزه ویکتوریا اند آلبرت لندن، موزه هنر معاصر لوکزامبورگ و نمایشگاه انفرادی در تیت بریتین. همچنین یکی از پرتره هایش برای بازیهای المپیک لندن به نمایش گذاشته خواهد شد.
نمایشگاه تبریزیان در گالری لیلا هلر، اولین نمایشگاه انفرادی او در نیویورک است. در این نمایشگاه هفت اثر از عکسهایی که در ایران و انگلستان گرفته شده، همچنین تعدادی از جدیدترین سری کارهایش یعنی "لیسترشیر ۲۰۱۲ " به نمایش گذاشته شده است.
تبریزیان در عکسهایش به موضوعات عصر ما میپردازد: مهاجرت، هویت، تبعید، فساد اقتصادی، از خود بیگانگی انسان شهری و حس تعلق. ایرانی- انگلیسی بودن تبریزیان، بیشتر از اینکه تعلق خاطر او به فرهنگ خاصی را در کارهایش بیان کند؛ او را مانند نظارهگر بیرونی نشان میدهد که به بازگویی این موضوعات، چه در انگلستان و چه در ایران میپردازد.
"تصاویری که این عکاس ارائه میدهد اشاره به دنیایی خالی از هر گونه عاطفه دارد. این تصاویر گرچه دراکثر مواقع از نظر رنگ و ترکیب بندی بسیار گیراست، اما در عین حال حس سردی و گاهی حتی آزار دهنده ای را به بیننده منتقل میکند."
تصاویری که این عکاس ارائه میدهد اشاره به دنیایی خالی از هر گونه عاطفه دارد. این تصاویر گرچه در اکثر مواقع از نظر رنگ و ترکیب بندی بسیار گیراست، اما در عین حال حس سردی و گاهی حتی آزار دهنده ای را به بیننده منتقل میکند.
تبریزیان دراکثر عکسهایش میزانسنی را خلق میکند که در آن هیچ چیز غیر عادی به نظر نمیآید. با این حال این تصاویر را به گونهای مهیج میسازد که گویا مخاطب در حال نظاره لحظه رسیدن یا تمام شدن اوج یک واقعه است.
کارهای اولیه تبریزیان تصاویر ساخته شدهای هستند که در آنها محل عکس به دقت انتخاب شده و مدلها به شکل هنرمندانهای بر آنها قرار داده شدند. در این سری از عکسها، تبریزیان با استفادهٔ گسترده و خلاقانه از تکنولوژی دیجیتال روایتهایی را به گونهای خلق میکند که بسیاری از منتقدین این عکسها را با پوستر فیلم همچون "پالپ فیکشن" مقایسه میکنند.
کارهای بعدی اش بیشتر به عکاسی مستند شبیه اند و یا شاید بهتر بتوان گفت، در تقاطعی از عکاسی مستند و داستانی قرار دارند. سوژه اصلی این سری از عکسها انسانهای واقعی هستند که تبریزیان داستان زندگی آنها را در عکسهایش بازسازی میکند.
برای مثال میتوان "بدون عنوان ۲۰۰۹ " که در اطراف تهران گرفته شده اشاره کرد. تبریزیان به گونهای این شخصیتهای واقعی را در این جاده قرار داده تا به بازسازی حکایتی از زندگی این افراد به مخاطب خود بپردازد. در این عکس رنگها تقریبا یکنواخت هستند. آسمان خاکستری و افرادی که همگی سیاه پوشیدهاند در وسعت زمین بی آب و علفِ در انحصار کوههای اطراف تهران به شکل متراکم قرار گرفتهاند. همانطور که ولی محلوجی در متن خود اشاره میکند، شاید این عکس به گونهای بازتاب کننده واقعیت بیرونی است که مانع هرگونه تحرک و حتی سکون میشود.
"بدون عنوان ۲۰۰۹ " همانند بسیاری از عکسهای تبریزیان دارای سکوت سنگینی است. اما به نظر میرسد تراکم افرادی که سیاه پوشیدهاند و همگی به یک جهت ایستادهاند، سکوت را در معرض شکسته شدن قرار داده است.
در اثر دیگرش "سیتی، لندن ۲۰۰۸ " تبریزیان از کارکنان ارشد شرکت جی پی مورگان خواسته است تا در لابی دفتر مرکزی این شرکت از آنها عکسبرداری کند. این تصویر درست در زمان بحران اقتصادی اروپا گرفته شده. تبریزیان در خلق این تصویر، همانند سنت قدیمی نقاشی ثبت وقایع تاریخی عمل کرده است و به نوعی عواقب بعد از بحران را ثبت کرده است. در حالی که معماری داخلی ساختمان پوشیده از سنگ مرمر، تداعی کننده ثبات و رفاه است، بانکداران همگی افرادی منزوی به نظر میرسند که در مخمصه افتاده اند.
آثار میترا تبریزیان همواره به ارتباط بین انسان روی عکس و چشم اندازی که در پس زمینه قرار گرفته یا همان ارتباط بین انسان و جامعه میپردازد. عکسهایی که به نظر خالی از احساسات میآیند، اما ذهن بیننده را با خود درگیر میکنند.
اما در سری جدید عکسهایش "لیسترشیر ۲۰۱۲"، بر خلاف همیشه، این بار چشماندازهای شهری در پس زمینه قرار نمیگیرند و سوژهٔ اصلی عکس را تشکیل میدهند. در این سری جدید، تبریزیان بر فضاهای متروک و مرده شهر لیسترشیر متمرکز میشود و زوال کارخانههای صنعتی سابق را به استناد در میآورد.
در برخی از این عکسها مرد تنهایی که در واقعیت بیشتر زندگیش را صرف کار کردن در یکی از این کارخانهها کرده است، جلوی باقیمانده ساختمانهای مخروب قرار میگیرد. مابقی عکسها، خالی از هرگونه رد پای انسانی است. حضور تنهای این مرد در برخی از عکسها، بیشتر تأییدی بر متروک بودن شهر است. مرد که در این عکسها با چشمان بسته ایستاده است، گویا شهر مردهای را به خاطر میسپارد که زمانی جایگاه زندگی کردن بوده است.